اتفاق مبارکی است
زمانی که از سوءاستفاده های معاندین نظام
احساس انقلابی ات برافروخته
مشتت گره کرده
بغض مقدست آتش فشان
و سینه ات سخت فشرده می شود.
اما پاسخ متقن و صواب
بیان علمی و حرف حساب از روی آگاهی است
ادع الی سبیل ربک بالحکمه و الموعظه الحسنه و جادلهم بالتی هی احسن
نفس من
اگر آخر شب
حساب و کتاب جیبت رارسیدی
حساب و کتاب دلت را هم برس
گناه و ثوابهایت را بررسی کن
پرسود باشی...
می خوابی
در حالی که دستانت مانند دستان مادر من است
آنچنان مست خوابی
گویی از سفر دور و درازی آمده ای
جان من...
نازنینم
نیکوترین طریق برای ملتفت شدن از احساس مادر نسبت به خود
شکیبایی ورزیدن تا هنگامی است که خود صاحب خانواده شوی
اما تا آن مبارک ایام
به مادرت محبت بورز و او را احترام کن
چرا که
او تو را از جان خویش مایه داده و هماره از آسایش معیشت از بهر تو گذشته است
و پندارم این است
نبرد آخرالزمان است
و
ما خواهیم لغزید و از معرکه برون خواهیم افتاد
اگر همچنان
ایمان سست داشته باشیم...
اگر همسایه آزاری می رساندت
یا سر و صدایی دارد فراوان
شاید رنجی در خانه دارد
گره گشایش باش
مشکلش را حل نما
آزارش مختصر می گردد...
جان جانان و احمدجان مهربان
واجبات را انجام بده
گوش به فرمان ولی باش
خود او رسم معیشت و بندگی
نشانت می دهد...
خوب دلیلی است ولایت...
از ایام قدیم گفته اند
ده می دانی
دو مگو...
بخوان و بدان و تفکر کن و ببین و عبادت نما
لکن
بر زبان میاور
حاصل عمرم...
دلبندکم...
هرگز کام شیرینت را
با دستور و حرف آمرانه به مهتران
تلخ مکن...
احترام بزرگتران واجب است
هرچند یک روز...
سفره عشق که پهن شد
همه بیایند
برای ارتزاق از نعمتهای خالق مهربان
تک خوری نکنیم
حتی کوچکترها
گوشه کنارتنها ننشینیم و جدا غذا نخوریم
کانون پرمحبت خانواده را گرم کنیم...
